علل گرایش جوانان به شیطان پرستی
ولین و مهمترین عامل این است که شیطان گرای دروجود انسانها ریشه دارددر روايتي از امام صادق عليه السلام ميخوانيم كه قلب هر انسان دو گوش دارد در يكي شيطاني نشسته و همواره به سوي شر و پليدي دعوت ميكند و در گوش ديگر فرشتهاي است كه به خير و نيكي ميخواند. درون انسان عرصة جنگ ميان شيطان و فرشته درون است. اگر شخص ارادة خود را به سوي فرشته معطوف كند، شيطان را شكست داده و تسليم خواهد كرد، اما در صورتي انسان به پيروي از شيطان درون روي آورد، فرشتة دروني را تضعيف خواهد كرد و صد البته كه فرشتة درون هيچگاه شكست نميخورد، انسان تنها ميتواند صداي او را نشنيده بگيرد ولي امكان از بين بردنش را ندارد؛ چون دعوت فرشتة دروني همان نداي فطرت است كه تغيير و تبدّلي پيدا نميكند.(روم/30) به همين علت دنبال كردن نداي شيطان جنگ دروني را پايدار ميكند و چنين كسي هيچ گاه به آرامش نخواهد رسيد، و همواره با تضاد و تعارض دروني و احساس ناكامي زندگي خواهد كرد.
ممكن است ما از شنيدن انجام يك گناه احساس نفرت كنيم، اما گاهي نيز رغبتي در قلبمان ايجاد ميشود، ما انسانها گاهي از گناه و خطا و ضايع كردن حق ديگران براي منافع خود خوشمان ميآيد و به آن ميل پيدا ميكنيم، اينها نشانة فعاليت شيطان دروني است. جنبش شيطانگرايي و شيطان پرستي بر همين خصلت آدمي تكيه ميكند و سستي اراده و بيتوجهي به رسول باطني يا تمايلات متعالي فطرت سبب اقبال به دعوت شيطان از لحاظ روانشناختي و استقبال از جنبشهاي شيطانگرا به لحاظ جامعهشناختي ميشود.
جنبش شيطانگرايي ميخواهد با تقديس و مشروعيت دادن به شرارت و شيطنت، تضاد دروني و آشفتگي رواني را بكاهد و حتي وعدة از بين بردن آن را ميدهد، اما اين وعدة دروغي است كه هيچگاه محقق نخواهد شد. انسان هرچه قدر هم خطا كند و با فطرت و خرد و فرشتة درون خود مبارزه كند، نميتواند وجود خود را از حضور آنها تهي سازد، زيرا فطرت در حقيقت نداي خالق و هستي بخش ماست كه درون ما حضور دارد و تا هستيم او با ماست.
به همين منظور شيطانگرايان از مرگ خدا سخن ميگويند تا بتوانند فرشتة درون را نابود كنند و البته اين توهمي بيش نيست. در اين مرحله كه به نتيجه نرسند ممكن است پايان دادن به هستي را پيش نهاد كنند و فكر كنند با خودكشي ميتوان از هستي و هستي بخش رو گرداند. ولي با مرگ به او نزديكتر ميشوند، در حاليكه قادر متعالي را از خود ناخشنود كرده و براي دريافت عشق بيكران او آماده نشدهاند. از اين رو با قهر و غضب مواجه خواهند شد.
بنابراين يكي از علل گرايش به شيطان پرستي پيروي از شيطان درون است كه عاقبت آن به جاهاي بسيار ناخوشايندي ميرسد.
شیطان پرستی
شيطان پرستي يکي از اعتقاداتي است که به آن پيشينه هزاران ساله مي دهند و دليل آن را نيز پرستش هر موجود داراي قدرت، توسط مردمان هزاران سال پيش و يا در نظر گرفتن دو خداي ضد هم يعني خداي خير و خدای شر مي دانند.
اما شيطان پرستي مدرن آئيني است داراي شباهت هايي به اومانيسم. که انسان را برترين موجود مي داند و او را تنها در برابر خود مسئول مي داند.
آنتوان اس زاندر لاوِی (مؤسس شیطان پرستی مدرن) در این باره می گوید: «خداي با عظمت و با شکوهي وجود ندارد، و جهنمي که در آن گناهکاران کباب مي شوند هم نيست.
اينجا و حالا روز شکنجه و سختي ماست! اينجا و حالا روز خـوشي ماست! اينـجا و حـالا فـرصت ماست! اين روز و اين سـاعت را انتخاب کن که زندگي رهايي بخشي وجود ندارد!
شيطان پرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهن نماد (archetype) مي داند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد. به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود.
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي، طبيعت شهوانی و مرگ است. و بهترين نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است.
نگاهی به شیطانپرستی
ای هالیوود شیطانپرست!
حتماً شما هم وقتی پای فیلمهای هالیوودیای نشستهاید که شیطان یک پای آن است، از هیبت این اهریمن اندامتان بهلرزه افتاده است. در آنجا شیطان یک نیروی افسونگر ماورایی است که اجازه دخل و تصرف و اعمال نفوذ در هر کس و هر چیز را دارد؛ موجودی که گاه شکستناپذیر جلوه میکند و حتی برنده مطلق نابودناشدنی است که اگر هم فعلاً به هدفش نرسیده، در کمین خواهد نشست تا در ایندهای نزدیک کار را یکسره کند. این شیطان، برخلاف نگاه اسلامی، دیگر یک ابلیس مسخر و محدود و صرفاً وسوسهگر نیست که در برابر خداوندگار عالم عددی نباشد بلکه یک قدرت است؛ قدرتی مرموز و مخوف که از سویی هراس و وحشت و از طرفی ابهام و حتی اسطوره با نامش گره خورده. چنین موجود ساختگی جان میدهد برای انواع تصورهای عجیب و غریب و تحریفها و اغراقهای کوچک و بزرگ.
مدرن یا قدیمی؟
شاید عدهای شیطانپرستی را ایینی مدرن و نهایـتاً مربوط به قرن16-15 میلادی بدانند اما واقعیت چیز دیگریاست. طبق اکتشافات به دست آمده در امریکای جنوبی برخی از قبایل این قاره شیطان را پرستش میکردند و حتی قربانیهایی را از انسان به شیطان هدیه میدادند. هنوز مکانهای انجام مراسم قربانی وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشتهشدنها نشانگر قربانی شدن آنهاست. در افریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره در قبایلی شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدیدآورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد. شیطانپرستی در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و... نیز ادامه داشت تا در قرون 15-14میلادی شیطانپرستی نوین بهوجود آمد. اما آنچه که در سنتهای مختلف شیطانپرستی وجود داشته و دارد یک چیز است: پرستش قدرت پلیدی.
شیطانپرستی قدیمی
برخی مورخان معتقدند که اصولاً شیطان را کلیسا بهوجود آورد تا اولاً بشر با نسبت دادن پلیدیها و بدی به آن، گناهان را از خود دور کند و ثانیاً با برچسب پیروی شیطان، جادوگران را که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند نابود کنند.
این نظریه نمیتواند درست باشد؛ چراکه قبل از مسیحیت هم شیطانپرستی وجود داشته و هم از چیزی بهعنوان شیطان بسیار سخن گفته شده است. اگر شیطان وجود نداشت هیچگاه آدم و حوا به زمین سقوط نمیکردند و...!
استفاده از کمک شیطان در کارهای زیانآور و در جنگها نمودهای اصلی شیطانپرستی قدیمی بوده است.
همسر پادشاه فرانسه در قرن 13 میلادی برای نجات شوهر خود از مرگ، مراسم شیطانپرستی قرون وسطایی را برگزار کرد. مراسمی که اصل شهوترانی و ارضای جنسی و اعمال ضد مسیحیت جزء لاینفک آن است. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی نداشتند و میگفتند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد میکرد اما تنها کاری که انجیل انجام داده، دروغگویی و رواج بدی در جامعه است! اینان قربانی کردن انسان بهویژه دختربچهها را برای آرامش و احترام به شیطان میدانستند و میگفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی میکنیم!
فرقه شیطانپرستان
فراماسونها احیاکننده جادوگری و شیطانپرستی در اروپای قرن شانزدهم هستند. گسترش سریع جادوگری و شیطانپرستی در این سالها به حدی بود که در جنبش پاکسازی جادوگری و شیطانپرستی بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که بیشتر آنها زن بودند، اعدام شدند.
در اوائل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان ـ که عضو گروه فراماسونری بودند ـ به رهبری «سرفرانسیس داشود» باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسیس کردند. رفتهرفته شهر لندن مرکز شیطانپرستان اروپا شد. در این میان حمایت سرمایهداران یهود از گروههای شیطانپرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا چشمگیر بود و کار را به آنجا کشاند که شیطانپرستان «کلیسای شیطان» را در شهر سانفرانسیسکو تشکیل دادند.
کتاب آسمانی شیطان
انجیل شیطانی کتابی است که شیطانپرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین مراسمهای ویژه استفاده میکنند. این کتاب شامل کلمات عبری، یونانی و انگلیسی است که معنی دقیق برخی از این کلمات هنوز کشف نشده است اما چیزی که میتوان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطانپرستان است. بسیاری از دعاهای این کتاب بر خلاف دعاهای مسیحیت و انجیل است و همچنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
پایگاه و پرتگاه شیطان
بیشترین کلیساهای شیطان در کشورهای امریکا، انگلیس، آلمان و سپس چین دایر است. در کشورهای دیگر نیز مسلماً حتی اگر بهطور علنی شاهد کلیسای شیطان نباشیم جایی برای تجمع شیطانپرستان وجود دارد.
در میان مراکز پاتوقهای شیطانپرستان، دو مکان از همه مهمتر است:
- کلیسای شیطان (Church of Satan): که اولین سازمان فلسفی برای معتقدان به مبادی فلسفی شیطانپرستی است و توسط آنتوان لاوی در0 1آوریل 1966 در سانفرانسیسکو تاسیس شد.
- معبد ست (TemPle of Set): ست، نام یکی از خدایان مصر باستان است و این معبد یکی از مخوفترین، مشهورترین و مخفیترین سازمانهای شیطانپرستی است. معبد ست اولین جامعه مخفیای است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپ» در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است. معبد ست در سال1975 توسط مایکل آکینو در سانفرانسیسکو بنیانگذاری شد. او و گروهی دیگر از کشیشان کلیسای شیطان بهخاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی و همچنین به خاطر فساد موجود در کلیسای شیطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند.
شیطانپرستی در ایران
مهمترین گروهی که در ایران به نام شیطانپرست شناخته میشوند فرقه یزیدیه هستند که شاید در حقیقت شیطانپرست نباشند اما به دلیل شباهتهایی، بدین نام معروف شدهاند. گروه یزیدیان چهره تغییر شکلیافته یکی از ادیان کهن ایران باستان است که با بسیاری از تعابیر اسلامی آمیخته شده است.
بنابر اعتقاد برخی از یزیدیه خداوند فرشتگان خود را با سجود در برابر آدم امتحان کرد پس همه فرشتگان با سجده بر غیر خدا مشرک شدند این تنها ابلیس بود که شرک را نپذیرفت و به همین علت است که او را برگزید تا سرور فرشتگان و اولین مخلوقات باشد!
یزیدیه شیطان را ملکطاووس میخوانند و به شدت رضای او را میطلبند و برایش روزهای معین اعیاد مشخص طوافهای معلوم و جشنهای مرسوم به پا میکنند و میگویند ما به جز خدای عالمان، ملک طاووس را بدان جهت گرامی میداریم که او مصدر و منبع تمام پلیدیها ونحسیهاست. ما اگر توجه او را به خود جلب نکنیم از انتقام او خلاصی نداریم.
از بز شاخدار تا دیو بافومت
گذشته از اعتقادات شیطانپرستی، این گروه دارای سمبلها و نشانههای گوناگونی هستند که حتماً با آنها برخورد داشتهاید. بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم:
Inverted Pentagram (پنج ضلعی وارونه) :نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه (کابالا) و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطانپرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده میکنند.
BaPhomet دیو بافومت: خدای شیطانی شاید این علامت را در شکل بعضی جواهرات دیده باشید.
666 : فیلم ترسناک طالع نحس را که از یادتان نرفته، برخی میگویند 666 عدد شیطان است.
Ankh : سمبل باروری و شهوات در انسانها.
All Seeing Eye (چشمی که به همه جا مینگرد):آنها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام داراییها حکومت میکند. این علامت در پیشگوییها به کار میرود. بد نیست به پول رایج ایالات متحده هم نگاهی بیندازید.
UPside Down Cross صلیب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسیح، گردنبندهای آن توسط شیطانپرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خوانندههای راک و روی آلبومهای آنها دید.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس Mendes این یکی از راههای شیطانپرستان برای مسخره کردن مسیح است. چون بعضی از مسیحیان معتقدند مسیح مانند برهای برای گناهان بشر کشته شد!
Anarchy(هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین است. به عبارت دیگر «هرچه تخریب کننده است تو انجام بده» یعنی همان قانون شیطانپرستی. این علامت را پانکها، هویمتالها و راکها به کار میبرند.
Anti Justice (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت در روم قدیم بوده است و علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان است. فمنیستها هم از دو تبر رو به بالا به معنی مادرسالاری باستانی استفاده میکنند.
شیطانیسم چیست؟
سیر تاریخی شیطان پرستى
قدرت پلید و مرموز شیطان همواره از آغاز زندگی بشر توهم زا وترس آفرین بوده است و برخی از انسانهای ابتدایی برای آسودگی از شر او به تکریم و تقدیسش میپرداختند، تا به امروزکه در مدلهای نوین و در قالب آئینهایی با ایدئولوژی خاص سر برآورده و به اسم شیطان پرستی در دنیا مطرح شده است.
سیر پیدایش شیطان پرستی از آغاز تا کنون را در سه مرحله و عنوان کلی بدوى، قدیمی و مدرن میتوان نام برد که به دو مورد اول اشاره ای کوتاه و شیطان پرستی مدرن را به تفصیل به بحث میکشانیم:[1]
شیطان پرستی بدوى
میتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم میشدند و سجده میکردند.
ادیان باستانی شر را شریک در جهان ایزدی میپنداشتند، به طوری که در میان اقوام اولیه بینالنهرین این دواصل ( خدا و شیطان) به یکدیگر پیوستهاند، سیت خدای ویرانگر مصر برادر اوزیریس نیکوکار بود، در ایران باستان نیز اعتقاد بر این بود که علت وجود اهریمن تیرگی و پیدایش لحظهای شک و تردید در اندیشه اورمزد خدای روشنایی بوده است.[2]
شیطان پرستی قدیمی
شیطان پرستی قدیمی مربوط به قرون وسطا و دوران تفتیش عقاید مذهبی کلیسا میشود. شیطانپرستان این دوره مخالف با مسیحیت و کلیسا بوده و در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدادند.
آنها شیطان را موجودی با هویت خارجی میدانستند.اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک مراسم آنهابوده است. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و میگفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی میکنیم. لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام میدادند.
ازجمله گرایشهای شیطان پرستی در قرون وسطی شیطان پرستی گوتیک بود که نوعی از شر پرستی بود، میل برگشت به تاریکی در این فرقه بارز است آنها به اعمالی از قبیل خوردن نوزادان، تجاوزات جنسى، قربانی کردن دختران متهم بودند.
امروزه نیزدر موسیقی شیطان پرستی متال سبکی به نام گوتیک وجود دارد اینها نیزدر هنگام اجرای برنامه، اعمال غیر اخلاقی مختلفی را مرتکب میشوند.
نقاشی از شیطان از قرن دوازدهم موجود است که در حال اقامه دعوا و دادخواهی در دادگاه عدالت است که او بشریت و عیسی را متهم کرده است.[3]
شیطان پرستی مدرن
شیطانگرایی مدرن در انگلستان و از نیمه دوم قرن شانزدهم آغاز شد. رکن اصلی این نوع شیطان پرستی تاکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خود پرستی است از این دیدگاه خدایی جز خود انسان وجود ندارد.
شیطان پرستی جدید اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد. بلکه شیطان را در طبیعت و وجود هر انسانی میداند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد. شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت است.
آنان اعتقاد به استفاده از لذت جنسی در حد اعلای آن دارند، لذا از نظر آنان بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده است به دنیا برمیگردد و لذت جنسی خود را کامل میکند. عمدهترین اعتقادات شیطانپرستان از این قرار است:
خدایی دراین نوع شیطان پرستی نیست و جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
مبنای این گرایش شیطانیسم، پرستش یک نیروی ماوراء الطبیعی اساطیری است که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا وسیله شیطان شناخته میشوند. خدا یا خدایان میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفتهاند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی اقتباس کرده اند.[4]
شیطان پرستی لاوایی ( فلسفی)
این شاخه از شیطان پرستی که امروزه مشهورترین و رایج ترین فرقه شیطان پرستی مدرن است، با چهرة «آنتوان لاوی» شناخته میشود. او با نوشتن انجیل شیطانی در سال 1965و تأسیس کلیسای شیطان در سال1966 خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد.
شیطان پرستی فلسفی معتقد است که موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذتطلبی انسان است. در نظر شیطان پرستان فلسفى، محور و مرکزیت عالم هستى، خود انسان است،
بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است.
شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده، شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیرمادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند.
در نظر شیطان پرستان فلسفى، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبس میشمارند و به آن به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند.
انجیل شیطانی
شیطان پرستان دارای پارهای از اعتقادات هستند که در کتاب انجیل شیطانی آمده است، فصل اول این کتاب احکام 9 گانه شیطان پرستی است:
- شیطان میگوید: دست و دلبازی کردن به جای خساست. شیطان به جای ریاضت نماینده افراط است.
- شیطان میگوید: زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانى. شیطان به جای اینکه نماینده توهمهای معنوی باشد، نماینده زندگی مادی است. ( همه مسائل و تجارب غیرمادی و معنوی از دید آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده میشود.)
- شیطان میگوید: دانش معصوم به جای فریب دادن ریاکارانه خود. شیطان به جای خود فریبی متظاهرانه نشان دهنده عقل پاک است.
- شیطان میگوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند، به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان. ( درست برعکس مسیحیت و سایر ادیان که عشق به انسانها را به انسانها آموزش میدهد)
- شیطان میگوید: انتقام و خونخواهی کردن به جای برگرداندن صورت (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند).
- شیطان میگوید: مسئولیت در برابر مسئول به جای مسئولیت در برابر موجودات ترسناک خیالى.( یعنی اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم را تنها عامل انسانیت افراد با ایمان میداند و همچنین خود را فقط دربرابر کسی مسئول میداند که در برابرش مسئولیت دارند نه افرادی که ممکن است درگیر عملی شوند که او انجام میدهد.)
- شیطان میگوید: انسان حیوان دیگری است، گاه برتر و اکثر مواقع به دلیل روح خدایی و پیشرفت ذهنی اش که از او بدطینتترین حیوان را ساخته است پست تر است. (روح خدایی که به اعتقاد ادیان منشاء و دلیل بزرگی و خوبی انسانهاست در این نظریه دلیل بدطینت ترین موجود بودن اوست.)
- شیطان تمام چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، زیرا تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکى، روانی یا احساسی منجر میشوند. ( یعنی گناهان را برای ارضاء نیازهای انسانی لازم میداند)
- شیطان بهترین دوست کلیساست زیرا در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
در اینجا جملاتی از انجیل شیطان را نقل میکنیم.
به نام خدای بزرگ ما، شیطان به شما فرمان میدهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آن را با نیروی جادوی سیاه انباشته کن. این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است.
ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگها و ریختن خون شاد میشوى؛ تو در میان سایههای قبور میگردى؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید میکنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر. دروازههای جهنم را بگشا و بیرون بیا.
کلیسای شیطانی
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده میشد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن بود. در ابتدا برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار میگرفت اما امروزه محلی است برای عبادت و انجام اکثر مراسم شیطان پرستان.
کلیسای شیطانی مکانی است که بر اساس قوانینش با استفاده از کمکهای مالی دولتها برقرار نیست و اعضای آن برای ورود به آن باید پول بپردازند.
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان همانند یهودیان در روزهای شنبه برگزار میشود. دو آیینی که تاثیر متقابل زیادی در طول تاریخ به ویژه از طریق عرفان رازآلود کابالا از همدیگرپذیرفته اند.[5]
جریان دیگر شیطان پرستی مدرن
امروزه علاوه بر شیطانگرایی لاوایی یا سِیتنیسم( Satenism)، جریان دیگری به نام سِتیانس (Setians)وجود دارد.
مایکل آکینو در آغاز کار دوست و همکار آنتوان لاوی بود که در پی اختلاف عقیده با لاوی از او جدا شد و معبد ست را در سال 1975 در سانفرانسیسکو تاسیس کرد. و جریان ستیانیست(Setians) را به راه انداخت.
معبد سِت یکی از مشهورترین و مخفی ترین سازمانهای شیطان پرستی است و تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.
این جنبش امروزه در ابعاد وسیعی به ویژه در عرصههای فرهنگی مثل نشر کتاب و نشریات و سینما فعالیت میکند.
بارزترین تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است. به نظرمعتقدین به کلیسای شیطان، موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذتطلبی انسان است.در حالی که پیروان معبد سِت معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن پادشاه تاریکی میگویند.آنها او را سِت، پادشاه حقیقی تاریکی مینامند.
البته جریان ستیانیست علاوه بر ایجاد معبد در مقابل کلیسای شیطانی،کتاب اختصاصی دیگری با همان عنوان انجیل شیطانی درتقابل با گروه رقیب تدوین نموده اند.
سِیتِ نامی است مأخوذ از انجیل به عنوان پادشاه تاریکى؛ ولی سِت (Set) نام یکی از خدایان مصر و نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.[6]
سمبلها و نمادها
نمادهای شیطان پرستی در گسترة بسیار وسیعی ازپیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، انگشتر، دستبند،زیورآلات، عروسک بچهها تا رنگ و طرح داخل اتاق خواب و دهها شیء دیگردیده میشود. برخی از مهم ترین این نمادها عبارتند از: [7]
پنتاگرام (ستاره پنج ضلعی وارونه)
از جمله معروف ترین نمادهای شیطانگراها پنتاگرام است، نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسمهای مخفیانه و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود.
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار میآید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.
پنتاگرام نماد ونوس الاهة زیبایی و عشق شهوانی مادینه است. که به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد. ترکیب سر بافومت با ستاره پنجپر، نماد روشن و گویایی برای تعالیم مکتب شیطانپرستی است که شیطان را سمبل انسان محوری و اصالت میدانند.
نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی از هوسها و لذتطلبی بشری و آزادی در برابر مسائل جنسی به حساب میاید.
هگزاگرام (ستاره شش پر)
هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده میشود و نمونه آن ستاره داوود میباشد. که با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.این نماد تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه.
این دو مثلث وقتی به صورت معناداری روی هم قرار میگیرد، معنای عشق البته از نوع جنسی آن را بیان میکند و این همان ستارة داوود است که امروزه در وسط پرچم اسرائیل دیده میشود.
عدد 666 و FFF
عدد 666 و FFF ششمین حرف انگلیسی که متناظر عدد666 است. از نمادهای شیطانپرستی است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هیولا) این عدد به گفتة مکاشفة یوحنا که یک یهودی تازه مسیحی بود، عدد شیطان معرفی شده است. در مکاشفات نوشته شده: «جانور عجیب دیگری دیدم که از زمین بیرون آمد. این جانور دو شاخ داشت مانند شاخهای بره و صدای وحشتناکش مثل صدای اژدها بود... بزرگ و کوچک، فقیر و غنى، برده و آزاد را وادار کرد تا علامت مخصوص را روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند. و هیچ کس نمیتوانست شغلی به دست آورد یا چیزی بخرد مگر اینکه علامت مخصوص این جانور یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد. این خود معمایی است و هرکس با هوش باشد میتواند عدد جانور را محاسبه کند. این عدد اسم یک انسان است که مقدار عددی آن به 666 میرسد. (انجیل. مکاشفات یوحنا/11-18: 13)
بافومت(Baphomet)
یکی دیگر از این نمادها که در عرفان کابالا( عرفان یهودی) نیز جایگاهی دارد، بز یا قوچی به نام بافومت است که هم با جانور شاخ دار یوحنا همانندی دارد و هم در اسطورههای مصری خدای هوش و دانایی معرفی شده و آفرینش انسان به وسیلة چرخ سفالگری را به او نسبت میدهند. و دو ماه سیاه و سفید در طرفین او نشانة ترکیب روشنایی و تاریکی است. سر بافومت معمولاً در میان ستارة پنج پر (پنتاگرام) طراحی میشود.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحرهها، آنان را همراه با بزها میدانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان میدانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته میشود.
سر بز (Goat Head)
بز شاخدار، بز مندس (همان ba'al بعل خدای باروی مصر باستان) این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است؛ زیرا مسیحیان معتقدند مسیح همچون یک برهای برای نجات ایشان قربانی شده است.به خصوص که آنها بز را نماد شیطان و در برابر بره میدانند شیطان پرستان این آرم را انتخاب کرده اند.
صلیب وارونه( pown cross upside )
صلیب برعکس نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است. صلیب وارونه نشانه استهزا و رد کردن مسیح میباشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خوانندههای راک و روی آلبومهای آنها دید.
صلیب شکسته یا چرخ خورشیدswastika or Sun Wheeic که علامت مذهبی باستانی است. این علامت در کتیبههای بودایی و مقبرههای سلتی و یونانی استفاده شده است. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر میرسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
چشم شیطان ( All Seeing Eye)
چشم شیطان یا چشمی که به همه جا مینگرد، آنها معتقدند که این چشم شیطان است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام داراییها حکومت میکند. این علامت در پیشگوییها به کار میرود. جادوها، نفرینها، کنترلهای روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران است. بر روی پول رایج ایالات متحده آمریکا این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
هرج و مرج(Anarchy)
این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر هرچه تخریب کننده است تو انجام بده یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانکها، هوی متالها و راکها به کار میرود.
ضد عدالت (Anti Justice)
تبر رو به بالا علامت عدالت روم باستان بوده است، شیطان پرستان علامت واژگون شده آن را نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان میدانند. فمنیستها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده مینمایند.
ابلیسک(obelisk)
مشهودترین نماد شیطانگرایی ستون چهار ضلعی بلندی است به نام ابلیسک، که سمبلی از «رع» خدای خورشید در مصر بوده است. بزرگترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 555 متر میرسد این ابلیسک در نزدیکی کنگره و خانه اصلی فراماسونری است و رئیس جمهورهای آمریکا سوگند خود را در پای آن یاد میکنند.[8]
موسیقی شیطان پرستی
در سال 1981 نوازنده درام به نام لارس الریچ با انتشار آگهی فراخوان تشکیل گروه هوی متال را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد.چند سال بعد این گروه پیشنهادهای بلک متال را عرضه کرد.
ایده متال بازگشت به تاریکی (یعنی محور اصلی تفکرات شیطان پرستی )، بی رحمى، تجاوزات جنسى، فحاشى،هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است.
خوانندگان این گروه روی صحنه ودر کلیپهای خیابانی دست به خوردن و آشامیدن کثافاتی مانند میوههای فاسد، خون، مردار و... میزنند و از کثیفترین گروههای هنری موسیقی جهان به شمار میروند.
مرلین منسون از چهرههای مشهور و مبتذل موسیقی متال آمیخته با راک است که با ارائه کارهایی با ویژگیهای فوق و با حمایت رسانههای آمریکایی توانست هم طرفداران زیادی از میان شیطان پرستان به دست آورد و هم ثروت کلانی را به جیب بزند. امروزه چهره آراییهای مرلین منسون ترکیبی از نمادهای شیطان پرستی را نشان میدهد و هوادارانش او را با اسم مختصر mm میخوانند.
متالیکا مدافع همجنس بازی است وآلبومی را در سالرورز مر گ« کوئین» همجنس باز معروف آمریکایی منتشر کرد.[9]
علاوه بر موسیقی فیلمهای سینمایی نیز در این باره نقش آفرینی خاص خود را دارند که به صورت مستقیم در راستای تقدس بخشی به شیطان و یا از را ه تبلیغ عرفان کابالا و تصوف یهودی عملا به ترویج شیطان پرستی میپردازند. که از جمله آنها فیلم گابریل(جبرئیل)، فیلم اسرار حروف و رمز داوینچی میباشد.[10]
مشخصههای ظاهری
طرفداران شیطانپرستی از نظر ظاهری با گردنبندهای اسکلتی، موهای بلند یا سر طاس و انگشترهای تیغ دار دیده میشوند.اکثراً ابروهایشان را میتراشند یا به سمت بالا طراحی میکنند، رنگ آرایششان اغلب مشکى، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه و نمادهای مخصوص شیطان پرستیها خال کوبی میکنند، لباسهایشان معمولا گشاد و به رنگ مشکی و قرمز میباشد، چکمههای چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است، میپوشند.
راههای ترویج شیطان پرستی در ایران
- فعالیتهای اینترنتی از تغییر وبلاگها، تالارهای گفت و گو و دریافت خبر نامههای مربوط به اخبار شیطان پرستی در دنی
- ترویج نمادها (به صورت آگاهانه و نا آگاهانه) در مغازهها به ویژه فروشگاههای پوشاک جوانان و بانوان
- ترویج موسیقی متال در قالب گروههای مختلف موسیقی
- پارتیهای شبانه و میهمانیهای خاص دوستانه جهت آشنایی آنها با اندیشهها و ظواهر شیطان گرایی
- تلاش برای کم رنگ نمودن شعائر و جلوههای اعتقادی و افول معنویت.[11]
یادآورى
در پایان یاد آوری دو نکته جهت رفع برخی شبهات احتمالی ضروری به نظر میرسد. یکی مقایسه ای خواهد بود میان ادیان توحیدی یهود، مسیحیت واسلام درباره شیطان و دیگری اشارة کوتاهی خواهد شد به شیطان پرستی بومی و سنتی ساکن در غرب ایران.
مقایسه شیطان در ادیان توحیدى
یهود: شیطان در عهد عتیق در نقش یک مار به عنوان زیرک ترین حیوان به سراغ آدم و حوا میآید و پس ازآن که خداوند آنها را از خوردن درخت معرفت خوب و بد منع میکند تا مبادا بمیرند، به آنها مژده میدهد که اگر از درخت نیک و بد بخورید چشمان شما باز خواهد شد و عارف نیک و بد خواهید شد و پس از آنکه حرف شیطان را پذیرفته و از آن درخت خوردند چشمانشان به معرفت باز شد، در این جا خداوند گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است.[12]
و لذا برخی در صدد توجیه بر آمدند و گفتند این عمل والدین اولیه ما اشتباهی معمولی یا خطایی از سر بی فکری نبوده است بلکه عصیان عمدی بر ضد خالق بود، به عبارت دیگر آنها میخواستند خدا شوند، آنها مایل نبودند مطیع اراده خدا گردند، میخواستند امیال خود را انجام دهند و خدا هم با اخراج آنها از بهشت آنها را مجازات نمود.[13]
مسیحیت: در عهد جدید شیطان وسوسه گر حضرت مسیح است که در نهایت او فریب وسوسههای شیطان را نخورد همچنین تاکید شده باید بیدار و هوشیار بود و از طریق ایمان جلوی تیرهای او را گرفت و در مقابل او مقاو مت نمود.[14]
با توجه به اینکه مسیحیان هر دو عهد را قبول دارند،[15]به نظر میآید تأثیرپذیری آنان از آموزههای عهد قدیم درباره شیطان در زندگی سیاسی و اجتماعی به ویژه پس از رنسانس بیش از عهد جدید بوده است. زیرا طبق برداشت تورات شیطان وسوسه گر همان عقل است و شجره ممنوعه همان درخت آگاهی است که انسان با تمرد از دستورات خدا به آگاهی و معرفت میرسد و به همین دلیل از بهشت خدا رانده میشود.[16] [17]
اسلام: شیطان از ماده شطن به معنای دور شده از رحمت و لطف خداست،[18] که در آیات متعددی ( 70 بار به صورت مفرد و 18بار به صورت جمع ) به آن اشاره شده است.و ابلیس اسم خاص است که در حدیث امام رضا(ع) به همان معنای دور شده از رحمت خدا[19] و موجودی که حق را باطل و باطل را حق جلوه میدهد،. و وعدههای فریبنده میدهد.[20] و از نظر تقدس ومأموریتهای الهی در عداد ملائکه به حساب نمیآید و موجودی بوده هرچند اهل عبادت فراوان بوده اما عدم تعبد و تسلیم او در مقابل اوامر الهی موجب طغیان و عصیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد و دشمن قسم خورده انسان گردید. و لذا همواره برای رهایی از شرآن باید به خدا پناه برد.
شیطان پرستی بومی
شیطان پرستی رایج و وارداتی غیر از شیطان پرستی بومی ساکن در مناطق کردنشین عراق و ایران است، این فرقه که یزیدیه نیز نام دارد، پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز میگردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند. مورخین تأثیراتی از دین یهود و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمردهاند.
موسس و در واقع مجدد آن پس از ورود دین اسلام، «عدی ابن مسافر اموی» است. یزیدیها او را به عنوان مرشد خود میپذیرند و با راهنماییهای او تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود پیش از اسلام بیگانه میشوند. مقبره او در نزدیکی اربیل عراق واقع است.
آنها معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد، شیطان یا همان ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس به شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند.و آنکه راه نیک و بد را به انسان نشان میدهد همانا ملک طاووس است.ملک طاووس اهریمن نیست، و از ارکان آفرینش به شمار میرود.
یزیدیها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمیپرستند، بلکه شیطان را ملکی میدانند که هرچند سبب طغیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد، شورشی که بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند ولی او به جهنم افتاد، 7000 سال در آنجا بگریست چندانکه هفت کوزه از اشک دیدگانش پر شد و مشمول لطف و بخشش پروردگار گردید.
آنها به تناسخ ارواح عقیده دارند،به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول شریره که در حیوانات بد جنس حلول میکنند و همیشه در عذابند.
دوم ارواح پاک که در فضا پرواز مینمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
آنان معتقدند که روزه سه روز است و مسلمانان اشتباها سی روز را روزه میگیرند. برای آنها خوردن گوشت خروس حرام است زیرا ملک طاووس به شکل خروس است. آنان همچنین کاهو نمیخورند وآن را بدترین خوردنی میدانند، چون شیخ عدی آن را حرام کرده است. همچنین تراشیدن سبیل را حرام میدانند. یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاووس ملک است. نام شیطان یعنی ملک طاووس جایز نیست برده شود، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمة شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت را هم نباید بر زبان بیاورند.[21]
نقد و تحلیل
زمینههای پیدایش شیطان گرایی را به صورت اختصار در عوامل زیر میتوان جستجو کرد:
1. پس از رنسانس و برداشته شدن سختگیریهای افراطی و متعصبانه ارباب کلیسا، ناهنجاریهای متعددی فراهم آمد به ویژه گرایش به شیطان پرستی عملاً نوعی نه گفتن و کنار گذاشتن رویکرد کلیسا محوری در طول قرون وسطا بوده است. و لذا میبینیم مقدسات مسیحیان پسوند شیطانی میگیرند. مانند انجیل و کلیسای شیطانی.
2. تلاش برای جایگزینی اومانیسم و نگرشهای تجربه گرایانه را نیز نمیتوان نادیده گرفت، زیرا محوریت دادن به انسان و امیال و لذات او تنها از راه دینهای خواسته و ساخته بشری ممکن خواهد بود و شیطانگرایی بهترین جلوه برای بازگشت به سیاهیها و تاریکیها است.
3. رهبری یهودیان به ویژه صهیونیسم نیز در پیدایش و گسترش این فرقه چشمگیر و آشکار است هم از نظر تاریخی و تبارشناسى،شیطانیسم قدیمی و مدرن ریشه در دین یهود دارد و هم از نظر سیاسی و اجتماعی امروزه یهودیت با ابزار و امکانات گسترده به ویژه از طریق دنیای کتاب و سینما تلاش در ترویج همه جانبه این فرقه دارد.
افزون بر اینکه سنخیت میان عرفان یهود یعنی کابالا با پدیده شیطانگرایی به وضوح مشهود است که اشتراک در نمادها مانند پنتاگرام یا ستاره پنجپر یکی از نمونههای روشن آن است.
4. استفاده از شور و انگیزه جوانان به ویژه در کشورهای مسلمان از دیگر مؤلفههای فراگیری این گرایش است. فعالیتها از طریق پارتیهای شبانه، گروههای موسیقی و میهمانیهای دوستانه آغاز میگردد در ادامه با تبلیغ نمادها و مشخصههای ظاهری و در نهایت زمینه آشنایی آنها با اندیشهها و رویکردهای شیطانی را فراهم میکنند، که نمونهای از فعالیتهای داخلی آنان در شبکه سوم سیما تحت عنوان برنامه شوک پخش گردید.
5. علاوه بر موارد پیش گفته که میتوان آنها را عوامل خارجی در ترویج شیطانگرایی نام نهاد، عدم اطلاع کافی از عرفان حقیقی و اسلامی نیز آسیب دیگر پیدایش تمام نحلههای نوپدید است.
از این رو میتوان گفت علاوه بر اینکه دستگاههای تبلیغی و فرهنگی کشور موظف به تبیین ماهیت شوم پدیده شیطانگرایی و عرفانهای نوظهورند باید خود را ملزم به ارائه و ترویج جلوههای زیبا و فطرت طلب عرفان اسلامی نمایند که این از طریق تدوین آثار و نوشتههای روان، دلنشین و قابل فهم عموم و تهیه فیلمهای کوتاه و بلند و راهاندازی سایت و وبلاگهای اینترنتی و برگزاری جلسات در فضاهای علمی به ویژه جهت دانشجویان و جوانان امکانپذیر است.
نتیجه آنکه در اسلام شریعت، طریقت و حقیقت ارکان اساسی حرکت و کمال بشری به حساب میآیند که نادیده انگاشتن هر کدام از آنها باعث خلل در رسیدن به مقصود میگردد. همان چیزی که خلأ آن به ویژه شریعتزدایی در مکاتب وارداتی به وضوح دیده میشود، به قول مولانا، شریعت چراغ، طریقت راه و حقیقت مقصد است و به قول شبستری در گلشن راز:
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت
میان این و آن باشد طریقت
خلل در راه سالک نقض مغز است
چو مغزش پخته بیپوست نغز است
سوتیترها
میتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم میشدند و سجده میکردند.
عمدهترین اعتقادات شیطان پرستان از این قرار است: خدایی در این نوع شیطان پرستی نیست و جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
شیطان پرستی رایج و وارداتی غیر از شیطان پرستی بومی ساکن در مناطق کردنشین عراق و ایران است،این فرقه که یزیدیه نیز نام دارد، پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز میگردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند.
ایده متال بازگشت به تاریکی (یعنی محور اصلی تفکرات شیطان پرستی )، بی رحمى، تجاوزات جنسى، فحاشى،هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است.
نظرات شما عزیزان: